در تمام عرصه های هنری، که با کنار هم قرار دادن اجزای بصری و شنیداری سرو کار داردف باید از یک نوشته ی دقیق و یک برنامه ریزی دقیق استفاده کرد. در واقع باید گفت:"تمام خلاقیت یک اثر هنری، به عنوان مثال یک فیلم که بر روی پرده های سینما می رود، در ذهن نویسنده ی این عنوان نهفته است." پس فیلمنامه به شدت نقش مهمی ایفا می کند. تمام صداها و تصاویر مهم در فیلمنامه نوشته می شود و سپس با توجه به آن نوشته ها کارگردان با همکارانش سعی در منظم پیش بردن کارها و ترسیم بصری نوشته های فیلمنامه نویس دارد. اما ما نمی خواهیم درباره ی فیلمنامه نوشتن صحبت کنیم. این مقاله ی کاملا نسبی درباره ی آموزش بازی نامه نویسی است.

امروز صنعت بازیسازی به سویی گام بر می دارد که گیمرها دیگر انتظار تماشای صحنه های تکراری و حسته کننده را ندارند. آن ها دوست دارند یک بازی خاص را تجربه کنند که در عین حال که یک بازی هیجان انگیر است، دارای روایت داستانی فوق العادع هم باشد؛ در واقع برای نویسنده شدن، فقط اینکه خودکار به دست بگیریم و خوب بنویسیم کافی نیست، باید خلاقیت داشته باشیم تا جمله های کلیشه ای و یک دنیای کلیشه ای را به تصویر نکشیم.

ابتدا باید درباره ی این واژه صحبت کنیم، "بازی نامه " نوشته ای است که نویسنده، تمام اجزای مورد نظرش را که می خواهد در بازی پیاده شود بر روی کاغذ می نویسد و آن ها را تقدیم برنامه نویس ها می کند. در واقع یک بازی نامه نویس نباید حتما یک نویسنده ی فوق العاده باشد چون هیچ ناشری علاقه ای به چاپ یک بازی نامه ندارد، چرا که بازی نامه تا وقتی که تبدیل به یک بازی نشود هیچ جذابیتی را به همراه نخواهد داشت، پس اگر بازی نامه نوشتید و آن را به دوستتان دادید تا آن را بخواند، انتظار نداشته باشید تحسین شوید، چون باور کنید خواندن یک بازی نامه به شدت کسل کننده است.

بازی نامه یا فیلمنامه فرق آنچنانی ندارد، اما بازینامه به شدت پیچیده تر است. در فیلمنامه شما باید با توجه به دنیای اطراف خاصتان و یک دنیای محدود که در ذهنتان می گنجد بنویسید، در واقع مثلا صحنه ی برخورد دو شخصیت و دیالوگ های رد و بدل شده شان در یک پارکینگ، مثلا ما می دانیم که در یک پارکینگ، معمولا ماشین های زیادی وجود دارند، بعضی چراغ ها روشن هستند و بعضی دیگر خاموش. پس در فیلمنامه شاید فیلمنامه نویس نخواهد وارد جزئیات شودو و بیشتر بر روایت داستان بازی پافشاری کند، اما در بازینامه نویسی این قضیه صدق نمی کند، بازینامه نویس باید تمام جزئیات قابل بازی در محیط را با تمام جزئیات بنویسد، مثلا باید بنویسد که شخصیت اصلی بازی می تواند بر روی کدام یک از وسایل مهم آن مرحله ی خاص کلیک کند و با کلیک بر روی هرکدام از آن ها چه پیامی را دریافت می کند. همه ی این ها برعهده ی نویسنده ی بازینامه است . پس قطعا می توان خیلی ساده اذعان کرد، بازی نامه نویسی با اینکه از فیلمنامه نویسی جدا نیست و شباهت های زیادی با هم دارند اما بسیار سخت تر و پیچیده تر است.

خوب ... حالا سعی می کنیم که به کمک هم یک بازی نامه بنویسیم:


مرحله ی اول : داشتن یک ایده ی خوب

 همه ی ما در ذهنمان داستان های جالبی داریم؛ بیاید با هم روراست باشیم، قهرمان اصلی همه ی این داستان ها هم خودمان هستیم. برای جذابیت بیشتر این داستان هم همیشه یک دختر زیبا در بازیمان هست که یا باید او را نجات بدهیم یا با قهرمان بازی هایمان او را تحت تاثیر قرار دهیم. اکثر اوقات هم این داستان ها بعد از دیدن یک فیلم، خواندن یک رمان و یا بعد از تجربه ی یک بازی مهیج به سراغمان می آید.

پس خیلی ساده است، ما برای داشتن ایده های خوب، باید سعی کنیم چشم هایمان را باز کنیم، خوب ببینیم و خوب بشنویم، مثلا شنیدن خاطره ای از سمت پدربزرگ یا مادربزرگمان هم شاید بتواند جرقه ی بزرگی برای یک بمب باشد. اگر شما یک نویسنده ی واقعی باشید، هرگز به ذهنتان اعتماد نمی کنند. هرجا که می روید یک دفترچه و قلم در اختیار دارید تا هر نکته ی جالبی را که می بینید را یادداشت کنید و به موقع از آن ها استفاده کنید.

برای خلق یک اثر، از یک داستان کوتاه تا یک زمان چند جلدی، باید یک ایده ی خوب و جدید داشته باشیم، حتما می پرسید که همین الان گفتیم از تجارب استفاده کنیم و این یعنی تقلید ... اما خیر دوست عزیز؛ به هیچ عنوان اینطور نیست. گاهی اوقات بازسازی ایده های قدیمی فوق العاده می شود. اگر بتوانیم با یک روایت خوب آن را به تصویر بکشیم. از آن گذشته، ما گفتیم از ایده های مختلف استفاده کنیم. یعنی مثلا یک ایده ی جالب مثل دنیای رویایی که کریستوفر نولان در فیلم Inception به تصویر کشید را با خاطره ای که از پدربزرگتان شنیده ادقام کنید و رو دست کریستوفر نولان بلند شوید، باور کنید می توانید!

پس خوب فکر کنید، آسان ترین و مهم ترین بخش نوشتن، داشتن یک ایده ی خوب است.


مرحله ی دوم: نوشتن یک نسخه ی انحصاری از داستان موردنظرتان

خیلی مهم است که بتوانید همه ی آنچه که می خواهید را به نثر بنویسید، یعنی تمام خلاقیت موجودتان برای ابداع یک داستان را باید در هنگام نوشتن نهایی بازینامه پیش رویتان داشته باشید، سرسری به این موضوع نگاه کنید. یک رمان بخوانید و ببینید چه قدر راحت می توانید آن را تبدیل به یک فیلمنامه کنید. چون از اول تا آخرش را می دانید و این کار سختی برایتان نیست تا با ایجاد گره های متعدد بدون ترس از اینکه چطور این گره ها را باز کنید، به هیجان بیشتر بازی کمک کنید، پس اگر ایده ای دارید بدون عجله از اول تا آخرش را بر روی کاغذ بنویسید، مهم نیست خوب می نویسید یا نه، یا اینکه غلط املایی دارند، نگارش این نوشته مهم نیست؛ فقط یک چیزی بنویسید که بتوانید یا یک نگاه به آن از چند و چون داستانتان با خبر شوید، این مرحله ای بسیار مهمی است، چون ذهنتان را در هر لحظه برای هر نقطه ای از بازی یاری می دهد.

ادامه دارد ... .

نویسنده : مانی میرجوادی در سایت گیمفا